کلبه باران
وه چه زیبابود زیرنورماه برق چشمان توپیدابود دست من درخواهش دل من جمله تمنابود بادمی آمد آسمان می خندید لاله می رقصید دردلم غوغا بودودشت تاخط افق می رفت وافق تاآنجا که سراسر همه زیبابود من تورامی دیدم ونگاه تو مرا می دید شوربودم زندگی می جوشید ازسرزلف تو عشق می بارید آسمان بودی تو دل من دریابود ازتو پرسیدم تو کجاهستی ؟دورازخانه چرا هستی ؟ خواهم آمد گفتی ! فردا کاش امروز توهم فردابود خواستم تارازها بازگویم وندانستم تو کجا بودی ! باخودگفتم کاشکی ماه من اینجا بود ونبودی تو وندیدی باز که نگاه من زیر نورماه سخت تنها بود
قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت |